سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تراشه های فکر

آقای موسوی لطفا مردم ایران را ببخشید

پنج شنبه 88 تیر 4 ساعت 6:10 عصر

 

به نام او که فرمود:
" ان اکرمکم عند الله اتقیکم "

 

من عذر می خواهم. 

مطالب و سرفصل های زیادی برای نوشتن هست اما در پیچ و تاب فکر کردن و تحلیل کردن، آنچنان این اراده نوشتن مستهلک می شه که دیگه چیزی برای نوشتن باقی نمی مونه!
بگذریم! مطلبی جالبی رو از سایت
تریبون ( با اندکی تغییر البته) که برای بنده جالب بود رو بر خلاف روال عادی این وبلاگ Share کنم تا بقیه هم بخونن و احیانا لذت ببرن:

 - من از طرف آقای احمدی نژاد، از آقای موسوی عذر می خواهم که با حضور صادقانه و مقتدرانه  خودشان مانع از کسب رای لازم  برای ریاست جمهوری ایشان شدند
- من از طرف همه کسانی که به آقای احمدی نژاد رای داده اند، از کسانی که به آقای موسوی رای داده اند عذر می خواهم که چرا دو سوم از یک سوم بیشتر است.
- من از طرف همه روستاییان و شهرستانی های مناطق محروم، از بالاشهری ها به ویژه بالاشهرنشین های تهرانی عذر می خواهم که به آقای موسوی رای نداده اند.
- من به عنوان یک تهرانی از طرف مردم مختاری و جوادیه و شوش، از ساکنان محترم ولنجک و ونک و شمرون عذر می خواهم.

- من به عنوان یک مشهدی از طرف بچه محل های گلشهر و سیّدی و طلاب، از اهالی محترم و متشخص سجادشهر و امامیه و آب و برق عذر می خواهم.
- من به عنوان یک تبریزی از طرف مردم شتربان و منجم و ارم از اهالی محترم ولی عصر و باغمیشه و گلشهر عذر می خواهم.
- من به عنوان یک اصفهانی از طرف مردم زینبیه و حصه از ساکنین عالی مرداویچ  و  چهارباغ عذر می خواهم.
- من به عنوان یک ایرانی از طرف مردم کهنوج و عنبرآباد کرمان، از آقای میرحسین موسوی عذر می خواهم که به موج سبز نپیوستند.
- من از طرف مردم لرستان و آذربایجان، از دکتر زهرا رهنورد عذر می خواهم که بر خلاف توقع ایشان، قبیله گرایی و نژادپرستی نکرده اند و بر اساس مصلحت شان تصمیم گرفته اند.
- من از طرف شورای نگهبان از اوباما و نتانیاهو عذر می خواهم که به محض مشخص شدن نتیجه انتخابات به نفع احمدی نژاد، اعتبار انتخابات ایران را لغو نکرده است.
- من به طور کلی عذر می خواهم و امیدوارم اغتشاش گران محترم به من و سایر مردم فرصت دهند تا بار دیگر پیش از رای دادن، نظر آنان را جویا شویم.
- من اساساً عذر می خواهم و تعجب می کنم چرا به خاطر این که به احمدی نژاد رای داده ام، خدا مرا به سنگ و چوب تبدیل نکرده است!
- . . . من همچنان عذر می خواهم.

 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

رئیس جمهوری که مردم خواستند

یکشنبه 88 خرداد 24 ساعت 2:7 عصر

 

به نام او که فرمود
"تعزّ من تشاء و تذّل من تشاء"

 

 

درود خداوند بر ملت شریف ایران

یکبار دیگر  اقیانوس پرخروش ملت ایران همراه و هم دل، در حماسه ای عظیم، از آزمون بزرگ عزت و اقتدار، سربلند بیرون آمدند که هنوز هم  جهانیان انگشت به دهانِ حیرت مانده اند.
این بار مردم با حضور بیش از 80 درصدی خود، در انتخابات دهم ریاست جمهوری مجددا با آرمان های انقلاب و اسلام، و جمهوری اسلامی ایران اعلام همبستگی کردند.

این حضور پر نشاط که  همراه با آرامش و متانت بود حاوی دو نکته اساسی است:
اول: یک "آری" دیگر به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ در پاسخ کسانی که این انتخابات را رفراندومی برای نظام می دانستند.
دوم: حفظ امنیت و سلامت انتخابات توسط مردم؛ آنهایی که سودای تشنجات انتخاباتی را چه حین برگزاری و چه بعد از آن در نظر داشتند، با هوشیاری ملت تیزهوش ایران و هدایت های پدرانه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)، دچار یاس و سرخوردگی شدند و حضور گسترده و آرام مردم جواب دندان شکنی برای همه این معاندان بود.

مردم هوشیار ایران یکبار دیگر نشان دادند، خوب می دانند دشمنان و وطن فروشان خائنی که از مملکت گریخته اند و در دامن شیاطین، به ملت و میهن خویش خیانت می کنند،دلشان برای اسلام و انقلاب نسوخته است، و همواره وقتی دشمنان و بوق های تبلیغاتی آنها حرفی می زنند، عکس آن را عمل می کنند چون می دانند، دشمن هیچ وقت خیر خواه کسی نخواهد بود.
ما نیز ضمن تقدیر و سپاسگذاری از ملت فهیم آذربایجان و ایران، به واسطه این مشارکت عظیم و این حضور دشمن شکن، پیروزی مطلق منطق و استدلال و صداقت را بر اهانت و فحاشی و عوام فریبیِ خدمتگزاران صادق اسلام و انقلاب، تبریک و شاد باش عرض می کنیم و 22 خرداد ماه سال 1388 را انقلاب سوم ملت ایران می دانیم. انقلابی که یادآور روزهای شیرین بهمن 57  و فروردین58 است.

با تشکر از تمامی کاندیداها و طرفداران آن ها با هر سلیقه و گرایشی که هستند، از آن ها می خواهیم با رعایت اصول دموکراتیک به خواست ملت ایران احترام گذاشته و همه با هم دست در دست هم دهیم و برای آبادانی و شکوفانی ملت ایران، و اعتلای نام ایران و ایرانی بر قله های افتخار جهان، تلاش کنیم.

از نیروهای انتظامی هم به عنوان حافظان نظم و امنیت، می خواهیم با آن عده معدودی که سعی در تلخ کردن شهد این پیروزی در کام ملت دارند و به فرموده مقام معظم رهبری" یا خائن اند یا بسیار غافل"، با صلابت و جدیت تمام برخورد کنند و اجازه ندهند شعبان بی مخ های نوظهور، آرامش کشور را خدشه دار کنند.
در پایان از رئیس جمهور منتخب جناب آقای دکتر احمدی نژاد که در یک رقابت نفس گیر و عادلانه با اقتدار تمام، به عنوان برگزیده ملت شناخته شد، و رکورد قبلی آمار یک رئیس جمهور را شکست، می خواهیم با قدرت هرچه تمام تر در تحقق شعار های داده شده بکوشند و بیش از پیش دستان نامحرمان را از جیب بیت المال کوتاه کرده با خائنین و ویژه خواران و عده ای که خود را برتر از مردم ایران  می دانند، برخورد کنند.



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

 

به نام او که فرمود:
لا یکلف الله نفسا ال وسعها

 

 

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است
بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی (ره) که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد.
ما از سرنگون شدن نمی ترسیم،
از انحراف می ترسیم.             (
شهید پیچک)

 

تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم هم به آخر رسید! و امروز، چند ساعت دیگر انتخابات بزرگ ملت ایران آغاز می شود تا به جهانیان نشان دهیم، چگونه دموکراسی حقیقی در قالب مردم سالاری دینی محقق می شود؛ انتخاباتی که همگان در‏ آن برابرند، نه رای الکترالی وجود دارد و نه اعمال نظر دیوان های مختلف!
انتخاباتی مبتنی بر شعور مردم و نه احزاب فاسدی که همواره بعد از انتخابات وامدار تامین کنندگان مالی خویشند - هرچند در انتخابات ما هم اگر عده ای انتخاب شوند، آنقدر خود را بدهکار صاحبان زر و زور کرده اند که معلوم نیست مردم تا کی باید تاوان آن ها را باز بپردازند - .

از همه اینها که بگذریم، این انتخابات صحنه نمایش های بدیع بود، صجنه ای برای آشکار شدن آن روی دیگر بعضی ها! نمایشی برای گل یا پوچ!!!
کسانی که سالهای سال، ادعایشان گوش فلک را پر کرده بود
کسانی که از یاد برده بودند کلام امام بزرگوار را که می فرمود: "ما به انقلاب بدهکاریم نه انقلاب به ما"، گوشزدهای مدام امام عزیز را که می فرمودند:" نگویید انقلاب برای ما چه کرده است، بگویید ما چه کار برای انقلاب کرده ایم" ( نقل به مضمون. هرچند این دو فرمایش انقدر مشهور است که نیازی به رفرنس دادن نباشد)

کسانی که در این بازی مجبور بودند رو بازی کنند! و نقاب از چهره ها بگشایند:
از آن شیخ سالخورده که نشان داد"دود از کنده بلند می شود" ( و همچنین از برخی رفقای نزدیک - بخوانید پارتنر!- که در همه عکسها هم اتفاقا در کنار ایشان بودند چون دو شریک، شبیه دو همسال!)
تا آن سیدی که سیّدیش مُسری بود! و یارانش سبز می شدند! آن سبزهایی که دیگر مقدّس نبودند.

تا آن سردارِ بی سپاهِ امروز! که امروز اقتصاد دان بزرگیست و چی چی رالیسم اقتصادی را مطرح می کند( چیزی شبیه فئودالیسم!)

تا آن فرماندار ماکو، که امروز رئیس جمهور مملکت است! او که بر خلاف دیگران، سمتی را  بعد از انقلاب به ارث نبرد و آنچه را بدان رسید بواسطه شایستگی بود نه آشنایی با این و آن، به خاطر تلاش های صادقانه اش بود و نه زد و بند با این و آن، به سبب سابقه پاک و پرونده شفافش بود و نه عوام فریبی های متظاهرانه!، به این  واسطه بود سوادش، استادیش و دود چراغ هایی که خورده بود، واقعی بودند!!!

به هر حال فردا با حضور ملت بزرگ ایران پای صندوق های رای یک نفر از این صالحین! انتخاب می شوند و زمام امور آینده کشور را در دست می گیرند، نتیجه هر چه که باشد، پیروز اصلی این صحنه مردم پاک و بی ریایی هستند که فارغ از تمام منفعت طلبی ها، هیجانات زود گذر ، زرق و برق  ارتباط های افسارگسیخته ای که برخی ستاد ها محمل آن بودند، یا وعده های مقام و ...., تنها به فکر مصالح ملت و میهن و آئین خویشند!

پرونده انتخابات نهم تا آخر وقت فردا بسته خواهد شد و روسیاهی این دنیا و ویرانی آخرت برای کسانی خواهد بود که با طرح های ماکیاولیستی، هر وسیله ای رو -اعم از تخریب و تهمت و فحاشی، تا خود زنی های تبلیغاتی که در پست قبل به آن اشاره کرده ام - هر کاری کردند!
اما از درون صندوق ها هر کسی هم که بیرون آید به عنوان رئیس جمهور مملکت باید به او، برنامه ها و نیز طرفدارانش احترام گذاشت و کمک کرد تا ایران و ایرانی به جایگاه شایسته خویش برسد، البته با نقد های منصفانه و مومنانه! و نعوذ بالله تخریب های بی منطق و فحاشی های بی هدف! انشاءالله آنچه برای ما بهترین است خداوند همان را به دست ملت مومن و آینده ساز! ایران محقق فرماید.

انشاءالله

 

 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

کمیته x ، پروژه آشوب و فتنه، لزوم هوشیاری

سه شنبه 88 خرداد 19 ساعت 11:21 صبح

 

به نام او که می فرماید:
تواصو بالحق و تواصو بالصبر


 

اگر دیدید کسى   اصرار بر اغتشاش و درگیرى دارد، بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل

در روزهای پایانی انتخابات دهم ریاست جمهوری، فضای سیاسی کشور بسیار پر شور و در مواقعی ملتهب است که نشان از بالندگی فکری و سیاسی مردم در این سی ساله انقلاب دارد.
حضور حداکثریِ ملت ایران در انتخابات دهم، همواره موجب عزّت، سربلندی و اقتدار ایران اسلامی در مجامع جهانی و تامین کننده منافع ملی در داخل کشور شده است. همین است که دشمنان ایران و اسلام در طول این سی سال، همواره با اصل این حضور مخالفت کرده و در حرکتی موزیانه خواستار تحریم انتخابات شده اند و هر بار تودهنی محکمی از ملت ایران دریافت کرده اند اما در این میان نگرانی هایی نیز بواسطه حضور برخی افراطیون در ستادهای مختلف وجود دارد.

 

پروژه  اغتشاش و فتنه کلید می خورد
بررسی های دقیق جریان انتخابات و صداهایی که از گوشه و کنار برخی ستادها به گوش می رسد، نشان می دهد عده ای با طرح توطئه های پیچیده ای که از مدتها قبل برنامه ریزی کرده اند، سعی در ایجاد تنش میان حامیان کاندیداها و به تشنج کشیدن فضای امن و آرام کشور در آستانه انتخابات دارند.

پروژه ای که از ماه ها قبل در کمیته های جنگ روانی برخی کاندیداها (کمیته ای موسوم به کمیته X) طرح ریزی شده و سعی دارد با خودزنی های تبلیغاتی، موجی از مظلوم نمایی را در کشور در دو مرحله ایجاد کند:
1) قبل از برگزاری انتخابات: به راه انداختن موج مظلوم نمایی که به وسیله افرادی صورت می گیرد که خود را حامی آقای دکتر احمدی نژاد جا می زنند و با هتاکی، شعار های تند و زننده، سنگ پرانی و تخریب اموال عمومی،  می خواهند آقای دکتر و حامیان ایشان را زیر سوال ببرند.

2) بعد از انتخابات: طراحی کمیتهی  X برای بعد از انتخابات چه در صورت پیروزی کاندیدای مورد نظرشان و چه در صورت شکست وی، ایجاد یک تشنج فراگیر در سطح کشور است. تا بتوانند با سوار شدن بر موج های این نا آرامی ها، زمینه ایجاد یک انقلاب رنگین را در ایران اسلامی مشابه آنچه در گرجستان، اکراین و... اتفاق افتاد، فراهم آورند.
 در این راستا می توان به طور خلاصه به موارد زیر از میان هزاران مورد موجود اشاره کرد:

1.    چاپ گسترده عکس های بیحجاب همسر یکی از کاندیداها در پیش از انقلاب، برای نسبت دادن این کار به ستاد رقیب و بدنامکردن وی و حامیان ایشان که بحمدا... کشف و خنثی شد.

2.       پاره کردن بنرهای تبلیغاتی خودی، حمله به ستاد های کاندیدای خودی و منتسب کردن آن به ستاد رقیب

3.       جعل و انتشار نامه هایی از مسئولین نظامی کشور وارگان های وابسته به نهاد مقام معظم رهبری در حمایت از یک کاندیدای خاص

4.       جابه جا کردن آمار نهاد های رسمی کشور(مثل بانک مرکزی، مرکز ملی آمارو...) و بی اعتبار و دروغ دانستن آمارهای واقعی

5.       ایجاد اخلال های صوری در همایش تبلیغاتی با قطع برق و صدای استادیوم توسط افراد خودی، سنگ پرانی به اتوبوس حامل کاندیدا و . . .

و بسیاری دیگر از بی اخلاقی ها، بی تقوایی، دروغ گویی ها و اهانت ها،که در این مجال نمی گنجد اما ذکر یک نکته اساسی است :

نکته مهم اینست که بعد از مشاهده حمایت گسترده ملت فهیم ایران، از شجاعت و پاکی آقای رئیس جمور و روی برگردانی مردم از برخی کاندیداها و حامیان فاسد آنها، کانون فتنه به محوریت کمیته یX ( که سعید حجاریان در راس آن قرار دارد) فاز 2 عملیات خود را با رویکرد ضربه به امنیت کشور، ایجاد نا امنی و درگیری با ستادهای رقیب به صورت حمله های فیزیکی با سلاح های سرد یا  بمب گذاری در برخی شهرها آغاز کرده است.

این عملیات عملا با سخنرانی کاندیدای مورد نظر و سیل اهانت و تهمت به آقای احمدی نژاد در مناظره یکشنبه شب، آغاز شد که تِم اصلی آن حرفهای آقای حجاریان است که گفته بود: به موسوی گفتم آنقدر بگو احمدی نژاد دروغ می گوید که اگر گفت ماست سفید است، دیگر مردم باور نکنند!

 در این شرایط حساس که توطئه ها و دام های فراوان توسط بدخواهان ملت طرح ریزی می شود، لزوم هوشیاری و خویشتن داری آگاهانه، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.

لذا از همه حامیان کاندیداها می خواهیم با در نظر گرفتن تقوا، انصاف و بصیرت، در دام شیّادانی اینچنین و دین به دنیا فروشانی که هدف را با هر وسیله و شیوهای توجیه شده می دانند، نیفتند که اگر وارد چنین مسیری شوند هم خائن به ملت محسوب می شوند و هم در پیشگاه الهی دیگر عذری نخواهند داشت. . که به فرموده مقام معظم رهبری : « اگر کسى دیدید که اصرار بر اغتشاش و درگیرى دارد، بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل »

 

 اما سخنی با همراهان
دوستان! آیا وقتی آقای دکتر چهار سال با تمام خون دلها، فشارها، تهمتها و تخریبهای کمرشکن و ناجوانمردانه دَم بر نمیآورند تا مصالح ملت و میهن به خطر نیفتد، ما نمی توانیم تنها یک هفته همه فحش ها، تخریب ها و احیانا تحریک به تشنج ها را با سکوت جواب دهیم تا فرصت مظلوم نمایی و ایجاد موج خشونت طرح ریزی شده، در اختیار بدخواهان قرار نگیرد؟

 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

آقای بی شعور! لطفا به شعور مردم توهین نکن

شنبه 88 خرداد 16 ساعت 12:44 عصر

 

به نام او که
عزت را در ایستادگی و آسایش را در تلاش و مجاهده قرار داد

 

 

آقای بی شعور! لطفا به شعور مردم توهین نکن

 

امروز که دیگر بازار انتخابات داغ ِ داغ است هرفرد و گروهی برای بالا بردن رای خود تلاش می کند، ستادهای انتخاباتی مدام پرو خالی می شوند، دانشگاه ها پر است از مناظرات جنجالی، صدا و سیما هم که خود به تنهایی 70-80 درصد کارها را بر عهده گرفته است. و خردادی داغ! برای ایران رقم خورده است.

اما این وسط هستند آدم های بی جنبه ای که فضای حاکم و هیجانات انتخاباتی را فرصتی برای ابراز وجود و نشان دادن خود می کنند و از هیج فرصتی برای مطرح کردن خود دریغ نمی کنند.

یک روز همان کسی که برای آمریکا قربان صدقه می رفت و قداست اسرائیل را بالاتر از خون شهدا می دانست، وقتی مسئولی اشتباهی در گفتار خود می کند - و بعد هم با اذعان به اشتباه خود، در صدد اشتباهش بر می آید - بد ترین فحش ها و فریاد های "وا اسلاما"سر می دهد.

یک روز دیگر دخترِ فلان مسئول سابق که کوس رسوایی  خود و خاندانش گوش فلک را کرده است -  با ثروتهایی که معلوم نیست از کجا آمده است - به رئیس جمهور ملت - که نماد اراده یک ملت و شخصیت یک مملکت است - توهین می کند و با زیر سوال بردن شعور ملت ایران می گوید: " مبادا یکبار دیگر اشتباه کنید و به این... رای بدهید که اگر اینبار هم انتخاب شود، ادعای امام زمانی می کند."

بدتر از همه اینها، آن عده ای هستند که حماقت و سفاهت خودشان را به مردم نسبت می دهند:

آنهای که وقتی ملت به آنها رای می دهد، عزیزترین، فهیم ترین و دموکرات ترین مردمان دنیا می شوند، اما وقتی همان ملت - که می بینند این مسئولان بی کفایت، تنها به فکر پر کردن جیب خودشان و دوستانشان هستند و مملکت را به حضیض خفت و خواری می برند - از آنها رو بر می گردانند، بی شعور، لُمپن، عوام و نفهم خطاب می شوند.

یا آنهایی که وقتی خرید زمستانی موجود در انبارها، برای اینکه فاسد نشوند به قیمت توافقی به کمیته امداد واگذار می شود، فراید می زنند: " شما با سیب زمینی می خواهید رای بخرید!"

 

خطاب من به آن بی شعور های منفعت طلبی است که با بی تقوایی و گستاخی، به ساحت ملت فهیم ایران توهین می کنند!

آقای بی شعور!
اگر رای شما با یک سیب زمینی، با یک کاسه آش، با یک...جابه جا می شود، ملت بزرگ ایران محترم تر از آنند که با لپ تاپها، چک های ملیونی، بورسیه های خارج از کشور، زمینهای مرغوب کنار سواحل و .... منافع ملی اشان را فدا کنند!

خطاب من به عاج نشینانی است که از مملکت و وهن خویش گریخته اند و در دامن دشمنان این ملت، به ملت و میهن خویش خیانت می کنند!

 

آقای بی شعور!
شما لطفا به فکر خودتان باشید! و حقارتی که از گریختن به دامن دشمنان این ملت و خیانت به مام میهن، تا ابد بر پیشانیتان مهر" باطل شد" زده است. ملت ایران ولی و قیّم نمی خواهد!

 

ایران و ایرانی خود بهتر می داند با سرنوشت خویش چه کند!

 

 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

 

به نام او که
"تعزّ من تشاء و تذّل من تشاء" همه به دست اوست

 

تقصیر جناب موسوی نیست!
کسی که بیست و چند سال از حوادث مملکت دور بوده است و حتی از دور، دستی بر آتش حوادث مملکت نداشته است، وقتی به یکباره و ناگهانی در دام چیده شده اصلاحات چی ها می افتد و در مسیر انتخاب شدن قرار می گیرد و ز بسیاری از مسائل، اتفاقات و حتی ادبیات دیپلماتیک دور می افتد، باید هم برنامه مدوّنی نداشته باشد و تنها به رو خوانی آنچه که دوستان عاج نشین برایش نوشته اند بسنده کند!

 

تقصیر آقای موسوی نیست!
 وقتی دوستان و استراژیست های تنبل ایشان، نمی توانند همه موضوعاتی را که قرار است در جریان مناظرات اتفاق بیفتد را پیش بینی کنند و آقای نخست وزیر پیر! هرچقدر میان ورق های تایپ شده بگردد چیزی پیدا نکند و تنها باید بگفتن چیز بسنده کند!

 

تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی عده ای که سالها از خون ملت مکیده اند و امروز دستشان از جیب بیت المال کوتاه شده است، او را شیر بکنند که وارد صحنه ای شود که حیثیت سی ساله اش بر باد می رود.

 

اصلا تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی با تاخیر فاز بیست و چهار ساعته از مناظره جنجالی اش، انشائی را به دستش می دهند تا از حیثیت بر باد رفته اش دفاع کند! و بر خلاف همه ادعاها و ژست های عوام فریب، پشت سر کسی بیانیه ای بخواند که دیگر امکان دفاع از خود ندارد!

 

تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی همه مال مردم خور هایِ رشوه بگیر ِ رانت خوار، از او حمایت می کنند،‏برایش ستاد می زنند، در برنامه هایش می رقصند و نمادهای مذهبی را با اندام های عریانشان، به سخره و اهانت می گیرند.

 

اصلا تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی آدم هایی فاسد-که طبل رسوایی شان آسمانِ ایران را سالهاست که پر کرده است-دورش جمع می شوند، از نهضت آزادی منفور بگیر تا سازمان تروریستی مجاهدین، از چند فرقه ساختگی صهیونیستی بگیر تا هنرمندانِ نان به نرخ روز و مبتذلی بگیر که مملکتِ خویش را به فرشهای قرمز لوس آنجلس و رخت خواب های متعفن لاس وگاس و کاباره ها ترجیح می دهند!

 

اصلا تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی ایشان مرکز تجمع تمام جبهه نفاق می شوند، و کسانی که سالها جانماز به آب می کشیدند، امروز آن روی دیگر و وحقیقت وجود خویش را نشان می دهند!

 

تقصیر آقای موسوی نیست!
وقتی همسر ایشان بزرگترین زن روشن فکر ایران می شود( البته باید از خود ایشان پرسید که بعد از شیرین عبادی یا قبل از او؟) پیش از انقلاب دامن مینی ژوپ می پوشد، گل سرخ به سر می زد و.... امروز رییس دانشگاه الزهراء می شود که زهره را به زهرا و کاظمی را به رهنورد و مینی ژوپ را به چادر! عوض کرده می کند

همسری که آنچنان نابغه هست که همزمان در چند رشته متفاوت تحصیل می کند( البته در دانشگاهی که همسر دلبندش یکی از اعضای هیئت امنای آن هستند) و بعد با نوعی قانون پذیری مثال زدنی! در رشته ای غیر مرتبط با تخصصش استاد می شود و به ایران وایرانی درس پشتکار و دود چراغ خوردن می دهد!!!

 

تقصیر ایشان نیست!

وقتی مردم ایران بدون ملاحظه کاری های خطی و باندی تنها دلباخته حق و عدالت اند.
مردمی که آنقَدَر فهم و شعور دارند که بفهمند این «چیزها»از کجا آب می خورند
مردمی که می دانند آن هل شدن ها و رنگ از رخسار پریدن ها نشانه متانت است یا....

مردمی که خوب می دانند روزی 20ساعت کار طاقت فرسا در هیئت دولت یعنی چه!

مردمی که از میان همهمه آن بوق های شیپورچی ها و طبل های کر کننده تبلیغات چی ها( بخوانید دروغ چی ها، تهمت چی ها، تخریب چی ها) صدای حق و حقیقیت را به روشنی تشخیص می دهند!

 

تقصیر آقای موسوی نیست!

اگر ملت ایران فهیم است و  هم، تئاتر های بازیگران در فیلمهای تبلیغاتی را می شناسند! و هم صداقت و سادگی مستند های واقعی را!

 

آقای موسوی!

بنده نه جایگاه حقوقی آنرا دارم که به شما تذکر بدهم و نه اقتضای ادب چنین حکم می کند!

اما درد دل دردمندانه ای با حضرتعالی دارم!

این بازی های سیاسی و این انتخابات همچون دهها انتخابات دیگر نیز خواهند گذشت و بالاخره نتیجه ای حاصل خواهد شد، آنچه تنها می ماند عیار انسانیت، شعور و فهم ماست و اینکه آیا می ارزد آخرت خود را بهای رسیدن به جایگاه های ظاهری دینمان را بفروشیم !

ایا می ارزد کسی که به ظاهر سالها الگوی ما جوانان در دیانت و خویشتن داری و فراجناحی عمل کردن بوده است، امروز آبروی خود را فدای کسانی کند که نه تنها قرابتی با این معانی ندارند بلکه هیچ ارزشی هم نه برای شما، نه برای ملت و نه برای آبروی شما و ملت قائل نیستند و تنها به فکر زر اندوزی و قدرت طلبی هستند!

 

آقای موسوی!

خودم، خودم و هزار بار خودم را دعوت به تقوای الهی و در نظر آوردن نیت ها می کنم! و به عنوان جوانی از نسل سوم به شما نه تذکر، نه نصیحت بلکه خواهش می کنم، بیشتر به فکر آبروی خودتان، مردمتان و صد البته آخرتتان باشید.

 

باشد که خداوند مارا از کسانی قرار دهد که در شناخت و عمل به تکلیف پیشرو و ثابت قدم بفرماید و مارو از فتنه های دجّال های آخر الزمانی حفظ، انشاءالله



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

 

 به نام او که حق را دیدنی! کرد

 

یک بازی تمام شده ؛ آقای گل و دروازه خالی

 

روایتی از مناظره سوم!

همه منتظر مناظره سوم بودیم،

بعد از زلزله مناظره دوم که با فرو ریختن شرافت خود تراشیده عده ای مال مردم خور و گردن کلفت، همراه بود، ایران در شُکّ و بهتی عجیب فرو رفت. و همه منتظر مناظره سوم بودند!

مردم می خواستند ببینید رضایی! او که 8 سال فرمانده جبهه کفر علیه باطل بود این بار در جهاد اکبر چه خواهد کرد! آیا در معامله ای پنهانی از مشتی زر و زور مدار حمایت می کند و در صف تخریب سه در برابر یک قرار می گیرد یا مردانه از حق دفاع می کند و تسلیم وعده ها و تهدید ها نمی شود.

 

مناظره بسیار آرام و با تعارفات متداول و من بمیرم و تو بمیری های معمول آغاز می شود، هر دو طرف مناظره شب گذشته را محکوم می کنند اما رضایی در یک جهت گیری برنامه ریزی شده، موسوی را در مقابل سوالاتی کلیدی قرار می دهد!

سوالاتی که در طول مدت مناظره با اینکه چند بار با اصرار پرسیده می شود اما جوابی برای آنها داده نمی شود و اقای موسوی تنها با جوابهایی مبهم یا آنها را از سر باز می کند و یا اصلا ورودی به آنها نمی کند. 

آقای رضایی نقاط ضعف حریف را می داند و آتش سکب توپخانه را به آن جهت می چرخاند! فرماندهی میدان همچون مناظره پیشینش با شیخ اصلاحات، در دست خود اوست و هر جا که اراده می کند حریف را می کشاند!

 

لحظات آخر است و آقای مهندس در تنگنا افتاده است!

آقای رضایی باز با سوالات تخصصی ایشان را به منگنه می کشاند ولی جناب مهندس تنها به گفتن چیز و خواندن بیانه ای برای محکوم کردن حریف دیروز که اتفاقا امروز هم غایب است بسنده می کند و با مصادره به مطلوب فرمانی 8ماده ای از امام(ره) که در پاسخ به انحرافات خود آن ها در ان روزها نگاشته شده بود، سعی در جبران گل های خورده  یک بازی تمام شده می کند!

 

اما به حتم برنده این مناظره آقای دکتر رضایی است که با برنامه های مدون، استدلالات محکم و سوال های دقیق حریف را در گوشه ای از رینگ به بن بست کشاند! هرچند عدم حساسیت ایشان و شائبه هایی که در برخی خبرگزاری ها نسبت به جلسه عصر روز مناظره ایشان با جناب موسوی، وجود دارد، احتمال زرگری بودن این جنگ آرام و بی تنش را منتفی نمی کند.

 

__________________
ما بعد التحریر!

بدین وسیله اشتباه لفظی در سطر اول «بعد از زلزله مناظره سوم که با فرو ریختن . . . » به ترتیب بالا تصحیح می شود.

نویسنده امتنان قلبی خود را از این خواننده فهیم ابراز می دارد و امیدوار است در آینده هم شاهد نظرات سازنده شکلی و محتوایی ایشان باشد 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]

به نام خدای عدل و حق و عدالت

 

این روزها تنور انتخابات آنچنان که پیش بینی می شد داغ شده است و حتی عده ای در تب آن می سوزند! عده ای نانشان از آن بیرون می آید، عده ای آتش بیار معرکه اند و عده ای هم با نگرانی شاهد و نگران این حوادث اند.

مدت ها سکوت کردم اما این جنگ نابرابر! و این حمله های ناجوانمردانه، جایی برای سکوت باقی نمی گذارد که اگر امروز ساکت بمانیم فرداییان تاریخ مارا هم کنار اشعری ها جای خواهند داد!

تصمیم گرفته ام، شبهاتی که از این تنور داغ بیرون می آید را  - در حد وسع این حقیر - تحلیل کنم و شاهد مثال هایی هم از این سو و آن سو بیاورم!

 

اول: عریضه ای برای آقای سبزچی! که نخست وزیر امام (ره) بود

 

" من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام ، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام . آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود. و میزان درهر کس حال فعلی او است ."

 وصیت نامه سیاسی - الهی امام( ره)

 

آقای نخست وزیر!
آن کسانیکه افتخار می کنند نخست وزیر امام بوده اند حتما تاریخ می دانند یا در این تعطیلات بیست ساله وقت کافی برای مطالعه داشته اند که بدانند جریان حق و باطل با مشابهت های فراوانی از ابتدای تاریخ آدمی تا به امروز بوده است.
جریان هابیل ها و قابیلها، علی ها و معاویه ها و...

حال می پرسیم آن زمان اگرعمرو عاص ها قرآن برسر نیزه می کردند و از مقدسات و ساده لوحی افراد سوء استفاده می کردند چه تفاوتی با  سوء استفاده از مقدسات و مصادره نماده های مذهبی به نام خود دارد.

از ایشان بپرسیم، سبزی که در فرهنگ و آیین ما نمادی از پاکی و معنویت و معصومیت است چرا امروز بر دست و دوش و شلوار و.... کسانی سوار است که کمترین سنخیتی با این نمادها ندارند.

 

آقای نخست وزیر!

برای بنده جالب است بدانم در این بیست سال شما کجای ایران بوده اید که در هیچ یکی از برهه های حساس ایران، احساس خطر نکرده اید

آن زمان که عده ای دل به غرب سپرده - که اتفاقا امروز در حلقه اول یاران شمایند - از سنگر دانشگاه سودای کودتا در سر می پروراندند و کشور را به لبه پرتگاه می بردند!

آن زمان که آن غربی های خوب اهل گفتمان!- که در باطن نظریه برخورد تمدن ها را فرضیه سازی می کردند - با چماق بر سر عزیزانی می کوفتند که هوس هویج داشتند، کار را به جایی رساندند که حتی دستور دادند رشته های مرتبط با انرژی هسته ای مثل فیزیک، شیمی و.... را هم از سر فصل دروس دانشگاهی حذف کنند!

آن زمان که ملت ایران با ایمان خود در برابر همه دنیای غرب ایستادند و برای عزت و پیشرفت خیز برداشتند و در این میان از هر سو تهدید شدند، تحریم شدند اما در برابر ظلم و انحصار گرایی سر ذلت خم نکردند!

آن زمان که آن دوستان عزیزتان، سودای پروتستانتیسم اسلامی را در سر می پروراندند و هر روز هوس تظاهرات علیه خدا را داشتند! آن هایی که حتی اصولی ترین مبانی اسلام یعنی وحی و قرآن و عصمت را زیر سوال می برندند! کجا بودید.

 

آقای نخست وزیر!

در این بیست سال خیلی زمان های دیگری هم هست که ملت ایران با وحدت و هدایت یک رهبر اندیشمند و با توکل و استمداد از خدا و اولیائش، با عزت و شرف، سلامت بیرون آمده است اما شما از آن جزیره خضرایتان هیچ کدام را انگار نمی دیده اید!

 

آقای نخست وزیر!

آیا هنوز هم اگر حرفهایتان بر کرسی ننشینند استعفا می دهید؟

 

آقای نخست وزیر! گفتنی ها بسیارند! اما اجازه دهید جواب این معادله را که مدتهاست جوابی برایش نداشته ام از شما بپرسم:

یک نخست وزیر نازک نارنجی + چند سال پیری = ؟

 



نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بگو از کدامین قبیله ای برادر
نامه ای به فرزند شهید حمید باکری
خانه ای که سقف ندارد، یادداشتی برای خانه سینما(مثلا ایران!)
قصور در اعدام سلمان رشدی ملعون + دلگزه های یک مسلمان
دانلود کلیپ فتنه شدیدتر از دجال
کدام فساد اخلاقی؟ همجنسبازی نتیجه آزادی است!!!
کاش من هم مثل ایهود در آرمان هایم انقلابی بودم!
آن زمان که شیطان خدا می شود قسمت سوم
[عناوین آرشیوشده]


سفارش تبلیغ
صبا ویژن