سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تراشه های فکر

اومانیته:توحشی به نام انسانیت

سه شنبه 86 شهریور 6 ساعت 12:14 عصر

به نام او

انسان مرکز کائنات است و همه چیز باید بر مدار این موجود دو پا بگردد

روزگاری فرا می رسد که اسلام پوستینی وارون شود و از آن جز نامی باقی نماند. . . مولا گفت و رفت - نمی دانم شاید او ماند و ما رفتیم - و اسلام همان پوستین وارون شد...

 نگاه کن برادر!

 به نام اسلام و به خاطر اسلام ،همان هایی که وا اسلاما سر میدهند چگونه پایین منبر، آن کار دیگر میکنند!

 نگاه کن!

همان هایی که از سفره اسلام ارتزاق کرده اند ونان خود را و حتی نام خود را مدیون آنند ،چگونه اسلام را وامدار خویش می دانند و چگونه اسلام و محمد و همه سلسله انبیا را از آدم تا خاتم قرین منت خویش می دانند و حتی جرجیس نبی را هم از قلم نمی اندازند!

نگاه کن!

 نگاه کن که با کرور کرور مسلمان ، چگونه اسلام را چون طفلی یتیم ،آنجا که می خواهند می برند و آنچنان که می خواهند با او رفتار میکنند.

نگاه کن!

 اگر روزگاری اسلام دنیا را به دارلکفر و دارلایمان تقسیم میکرد،‌امروزهم دنیا را به دو شق تقسیم میکنند؛ دیگر معیار مرزها میزان غربی بودن است! هرقدر آمریکایی تر باشی انسان تری و محق زندگی؛ و اگر قدری از این معادله عدول کنی،وحشی هستی،متحجر هستی،تمدن سرت نمی شود و در کل تروریستی.

 نگاه کن!

کسی نگاه نمی کند. . .همه چشم بسته و افسار به دست فرهنگ اباحه داده اند! چشمهای بینا هم اگر باشند ،از شرم کورند.

 نگاه کن!

اومانیسم شیطانی غوغا می کند. زمان، زمانه زمینیان است و همه چیز زمینی شده است انسان را از بن،‌زمینی می دانند نه دینی دارند و نه حیائی ،‌تنها اعتقادی که بر می تابند بی اعتقادی است همه را آزاد می خوانندو ‌به هیچ کس اجازه سلب آنرا نمی دهند،همه راست میگویند و حق با همه است و هیچکس حق نهایی ندارد جز خودشان که این حق! را دارند که میزان حقیقت باشند ومقسم لاشه شرحه کرده آن. خدایی ندارند! اگر هم دارند زر است و زور،‌شهرت است و شهوت و شعار ؛دلخوشکنکی با مزه!

خلاصه برادر جان!‌خدای اینها زمینی است و چون موی دماغشان بود اورا به کلیسا و مسجد و کنشت تبعید شده کرده اند.

نگاه کن!

 همان هایی که دم از انسانیت و حقوق بشر می زنند از فرط افراط در خوردن مریضند و دلارها و فرانک ها صرف آب کردن چربی هایی میکنند که حاصل نان بی غم است،و کمی آنسوتر نه در سیاهی آفریقا! نه در زردی آمریکای لاتین! نه همانجا در همان کشورهایشان!‌زیر پلها ،‌کنار خیابانها! در لجنمال جوی ها هر روز کودکانی از سرما و گرما می میرند، زنانی از هرزگی فقر، هلاک می شوند و مردان مردانگیشان را در زباله دانی ها جستجو می کنند؛‌کودکان و زنان و مردانی که با بی غذایی زاده شدند و از گرسنگی همیشه سیرند! و همه اینها عین عدالت است،‌اصلا!دموکراسی لیبرال، یعنی این... کسی هم که مخالفتی ندارد- او می میرد من زنده می مانم،‌او گرسنه می شود ،‌من سیر می شوم، تعادل متقنی حاکم است - پس مشروع است،‌حداکثر برای نشان دادن اوج انسانیت گاه گاهی همایشی به یاد آن همسایه های بد بخت - که نمی دانند از کجا آمده اند،‌شاید هم انسان باشند - ترتیب می دهند و یک دقیقه در مرگ هزاران نفرشان سکوت میکنند...

نگاه کن برادرم!

دیگر نه اسلامی مانده است،‌نه انسانیتی... عصمت و حیا را از قاموس بشر حذف کرده اند؛ الگوی دختران فاحشه های تمام عریان سینمایی است و معلم کودکان جادوگران و ساحرانی در لباس هری پاتر و اربابان حلقه،‌زنان را هر روز به بهانه تساوی حقوق از نجابتشان می رمانند و به جای حق زن ،‌حق زنا به او می دهند، به زن حق مردی می دهند و او چه ابلهانه خرسند است... مردان هر روز از مردانگی خویش گریزانتر می شوند، نرمتر سخن میگویند،با ناز می خرامند و دلربایی میکنند...

 نگاه کن!

ازدواج زن و مرد دیگر قدیمی شده است! مرد با مرد و زن با زن!‌. . . هورا تمدن،‌هورا تنوع

 نگاه کن!

آرامش آنها در اکس و سکس است! در نشئه های تخدیر و خماری قدرت!

 نگاه کن!

می گویند ما جای خدا نشسته ایم همانطور که ابرها را بارور میکنند ،‌مردانشان هم می زایند...چه کودکی ، چه جنینی، چه شیطانی؟

 آه برادر نگاه نکن!

 چشمان من از فرط دیدن تاول زده است راستی من اگر نخواهم ببینم چه کسی را باید ببینم؟

. . .

و اسلام همان پوستین وارون است و انسان واژگونتر از همیشه در سقوط است. . .

 امٌا همیشه امٌایی هم هست!

آه که امٌای ما کی خواهد آمد تا انسان دوباره انسان شود! تا آرامش عبودیت جای آرامش والیومی را بگیرد تا زنان، زن باشند و مردان به مردانگی بنازند تا ....

دیگر نمی توانم ببینم،‌چه کسی را باید ببینم؟

 



  • کلمات کلیدی : ریشه ها و اندیشه
  • نوشته شده توسط : راحل | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    بگو از کدامین قبیله ای برادر
    نامه ای به فرزند شهید حمید باکری
    خانه ای که سقف ندارد، یادداشتی برای خانه سینما(مثلا ایران!)
    قصور در اعدام سلمان رشدی ملعون + دلگزه های یک مسلمان
    دانلود کلیپ فتنه شدیدتر از دجال
    کدام فساد اخلاقی؟ همجنسبازی نتیجه آزادی است!!!
    کاش من هم مثل ایهود در آرمان هایم انقلابی بودم!
    آن زمان که شیطان خدا می شود قسمت سوم
    [عناوین آرشیوشده]


    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن